Wanderer Thoughts



قلمِ کهنه‌یِ نوشتن‌هایم،
گویی خشکیده است!
آنقدر که پنهانی،
به تماشایِ نگاه‌هایِ لبریز از جنون "عشق"مان،
سر به هوا ایستاده است.

- چه کند این رفیق قدیمی؟
که برای در آغوش کشیده شدن،
دیگر مجال نمی‌یابد!

زمانی‌که دست‌هایم،
از لمسِ لطافتِ دست‌های تو،
مست شده‌اند.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها